اخبار

1396/06/08
مارکوس مهدی گرهولد استاد دانشگاه گیسن آلمان ببیان داشتند که بعد از آغاز دوران روشنگری در اروپا و انقلاب فرانسه و همچنین افول و محدود شدن قدرت نهاد رسمی کلیسا که تا اندازه زیادی با پیام و آموزه های اصیل مسیح (علیه السلام) فاصله گرفته بود دروازه های اروپا بعد از قرنها سکوت دوباره به روی معارف دیگر کشورها و حوزه های فرهنگی گشوده شد. این انقلاب و تحول در معارف و علوم باعث شد فیلسوفان اندیشمندان شاعران و نویسندگان اروپایی و از جمله آلمانیها به حوزه فرهنگی شرق و جهان اسلام علاقه پیدا کنند و از طریق تحقیقات مستشرقان و ترجمه های قزآن کریم و آثار ادبی جهان اسلام مخصوصا شاهکارهای ادبیات فارسی به شناخت عمیقتری از فرهنگ شرق و اسلام برسند...


چیزی که در دوره نهضت ادبی رومانتیسم در آلمان بیشتر مورد توجه شاعرانی مانند گوته شیلر لسینگ روکرت ریلکه و... بود درونمایه معنوی و عرفانی شعر فارسی بود که ارزشهای معنوی و اخلاقی اسلام را به نحو عالی متجلی ساخته بود. این دومین باری بود که مردم قاره اروپا از مسلمانان تاثیر عمیق پذیرفته بودند به طوری که آثار گرانسنگی مانند دیوان غربی شرقی گوته یا ترجمه شاعرانه روکرت از بعضی سور قرآن کریم را به وجود آورد. منتها این بار تاثیر غیر مستقیم و در آغاز با انگیزه های سیاسی و سیطره بر ملل شرق همراه نبود بلکه از یک نوع شیفتگی و سادگی خاصی بر خوردار بود. بار اول در قرن 8 و 9 میلادی دوم و سوم هجری تماس و تاثیر متقابل اسلام و اروپا از طریق فتوحاتی صورت گرفت و همراه بود با گسترش قلمرو اسلام که مرزهای اروپا را در نوردیده بود و با استقرار خلافت قرطبه و سلطنتهای کوچکتر غرناطه و مرسیه و حتی حاکمیت مسلمانان بر جزیره سیسیل ایتالیا به اوج خود رسید. کشورگشایی مسلمانان اما گر چه با لشکرکشی آغاز ولی به آن خلاصه نشد. با سربازان مسلمان لشکری از ماجرا جو تاجر پیشه ور صنعتگر هنرمند فیلسوف شاعر و موسیقی دان وارد سرزمینهای نو و شهرهای ناشناخته شدند. می گویند حتی زریاب موسیقی دان بزرگ ایرانی از موصل به سوی اندلس شتافت و در آن سرزمین باعث تحولات عظیم در زمینه هنر و موسیقی آن خطه شد. اما برگردیم به دیدار دوم فرهنگهای غربی و شرقی در اوائل قرن 19 میلادی که دنیای غرب و علی الخصوص آلمان تشنه احیای معنویت و بردباری و در یک کلمه عشق و شیفتگی حافظانه بود. گوته شاعر شهیر آلمانی در ماه جون 1814 برای اولین بار با نام حافظ آشنا می شود و وارد دفتر خاطرات روزانه خود می کند. از این پس حرکت عظیمی آغاز می شود که با نوشتن دیوان غربی شرقی به اوج خود می رسد و با اشعار و ترجمه قرآن روکرت ادامه میابد. گوته به عنوان ملک الشعراء زمان خودش در آلمان توانسته است بر دیگر شاعران نویسندگان و محققان تاثیر بگذارد. اما این روند که بجز از طریق ترجمه های خوب امکانپذیر نبود از کجا شروع شد؟ در وین اطریش یک شرقشناس مشهور حضور داشت بنام همر پورگشتال که اولین ترجمه مفصل دیوان حافظ را در سال 1813 ارائه کرد. آغاز توجه این شرقشناس به شرق و ادبیات آن تحقیق در قسمتهایی از عهد عطیق کتاب مقدس بود که او از عبری به آلمانی ترجمه کرد . گوته بی صبرانه منتظر آثار جدید شرقشناسان بود چون این کارها برای او یک واقعیت ماورائی دیگری را رقم می زد تا بتواند در دنیای شور شور و شوق و عشق به آرامش وجودی دیگر برسد. وی در حال قرائت اشعار حافظ کارهای دیگر را با بی میلی انجام می داد و در شعر حافظ غرق شور و شعف می گشت. او با حافظ احساس می کند در ماوراء زمان و مکان سیر می کند و در حافظ برادر و محرم رتزی یافته است. او می نویسد Und mag die ganze Welt versinken! Hafis mit dir, mit dir allein Will ich wetteifern! Lust und Pein Sei uns, den Zwillingen gemein! لسان الغیب حافظ شیرازی باعث می شود که گوته در غرب آلمان و در منطقه رودخانه راین همه چیز و همه کس را خیر و زیبا و دلپسند ببیند و به رابطه و نقش شاعر و پیغمبر بیشتر فکر کند که هم اشتراکات فراوان و هم خصوصیاتی دارند. او با اینکه در زمان حال و در کنار دوستانش قرار دارد دوست کشیش خود را تبدیل می شود به نماد تزویر که می خواهد او را از شور و شوق حافظانه باز دارد. مرز بین حیطه خصوصی و عمومی و همچنین حال و گزشته شرق و غرب رنگ می بازد و از بین می رود. جدیت و طنز عشق و عقل تبدیل می شوند به "احساس والاتر". گوته با همه مسافران مشرقزمین با خروج موسی کلیم از مصر و با هجرت پیغمبر اکرم به مدینه همراه می شود و با شخصیتهای زیادی از جمله حضرت محمد (ص) آشنا می شود و بدانها عشق می ورزد اما به شخصیت حافظ بیشتر دل می بندد چون به درستی درک می کند که پیغمبر اسلام در عین حالی که تجربیات شهودی مکاشفات و در یک کلمه وحی داشته است اما در کنار آن قانونگذار نیز بود و بعضا شدت عمل داشته و سختگیر بوده است. حافظ اما با تمامی وجودش غرق شور و شوق می شود و از این طریق به شناخت و معرفت می رسد. او عشق را قانون اساسی هستی می داند و راه را در جدایی هر چه بیشتر از دنیای دون میابد. گوته خودرا با عشق حافظانه و گستردگی جهان بزرگ همراه می کند. جان او وسعت پیدا می کند و با "جان جهان" یکی می شود... جان جهان دوش کجا بوده ای می غلطم در دل نابوده ای... گوته بمانند حافظ به آن نتیجه می رسد که باید از دئانت دنیا و زرق و برق آن جدا شد تا انسان بتواند به نعیم پایدار برسد. در نتیجه این شیفتگی بی مثال زبان تشبیه و اشاره و کنایه از حقیقتی والاتر پرده بر می دارد. اساس و پایه این قانون آفرینش این است که عشق باید باشد! عشق عنصر اصلی تشکیل دهنده حیات و جهان است و به قول لسان الغیب حافظ شیرازی <عشق آمد و آتش بر همه عالم زد>. برای گوته دنیای شرق و اسلام و شعر آن با مجموعه بسیار غنی خود از تصویرهای بسیار زیبا پرده مناسبی است برای آفرینش تابلوئی زیبا و عمیق از سخنان نغز به نام دیوان غربی شرقی. او در جایی می نویسد: شرقیان قادرند اتفاقات و عناصر بسیار غریب و بعید را به هم بیامیزند و به هم ربط بدهند و به تصویری بسیار زیبا و کامل از هستی تبدیل کنند. به این صورت حتی مسائل متضاد را با هم آشتی می دهند. آثار و عقاید متکلمین ادیان برای گوته همطراز هستند با مکاشفات و شهود عارفان. این یکی همراه است با عقل و استدلال و آن یکی سرچشمه خروشان و جوشان احساس و عشق و شیدائی. روکرت شاعر و مترجم فرهیخته قرآن کریم فریدریش روکرت در 16 مای 1788 در اشواینفورت جنوب آلمان متولد شد و در 31 ژانویه 1866 در نزدیکی کوبورگ از دنیا رفت. او یک شرقشناس و شاعر و مترجم آلمانی است که در میان مسلمانان از احترام خاصی بر خوردار است. او در سال 1818/1819 نزد شرقشناس مشهور اطریشی پورگ اشتال به یادگیری زبان فارسی پراخت و در اقامتی که در کوبورگ داشت به ترجمه برخی سور قرآنی پرداخت. این ترجمه از این جهت بی نظیر است که با رعایت زیبایی آوایی و فواصل قرآن صورت گرفت. متاسفانه روکرت قبل از اتمام ترجمه فوت کرد. او در سال 1826 به عنوان پروفسور زبانها و ادبیات شرق به دانشگاه ارلنگن دعوت شد. معروفترین کارهای عبارتند از: حماسه: قدیمی ترین سروده های حماسی عرب جمع آوری شده توسط ابو تمام ترجمه قرآن 7 کتاب در مورد قصه ها و اسطوره های شرق که آخرین کتاب آن به ابعاد مختلف فرهنگ و شعائر اسلامی می پردازد. جالب توجه این است که روکرت در نوشته های خود به روایت مسیحی-یهودی اکتفا نکرده است بلکه نقل داستانها را به روایتهای اسلامی در آمیخته. یکی از معروفترین اشعار این کتاب شعر آدم و حوا می باشد که آمیزشی است از تفکر و روایت کتاب مفدس و داده های اسلامی. ای توئی که در مقابل من نشسته ای به مانند خورشیدی در چشم من می درخشی از وجود من گرفته شده ای از وجود من گرفته شده ای چه طور به آنجا آمده ای به من – احساس میکنم- تعلق داری دور مباش نزدیک بیا... Die du mit gegenüber sitzest Wie die Sonn ins Auge blitzest Aus mir selbst bist du genommen Wie bist du dorthin gekommen? Mir, ich fühls, gehörst du an Sei nicht ferne, komm heran! حوا تبسم کرد- من سوی تو آیم؟ تو نزد من آ- در انتظار تو نشسته ام و او آمد نزد وی – و حوا آورا پذیرفت از آغاز این عادت بر پا شد که مردان به باغ زنان در آیند و زنان انتظار آنان کشند...





نظرات کاربران
تاييديه : تشخيص عامل غير انساني
توجه : نظر شما پس از تایید مدیر سایت در سایت نمایش داده می شود !