اخبار

1396/05/10
استاد دانشگاه کشور افغانستان گفت: بیدل با استفاده از مکتب انسانگرایی، انقلاب فکری_فلسفی عظیمی را در فرهنگ و ادب ما به وجود آورد و چون سایر شاعران و اندیشمندان هنجارشکن و آزاداندیش، در مسیر راهی که آگاهانه انتخابش کرده بود و هدفی که ره توشه اش را خود آفریده بود، ایثار و بذل همت فراوان کرد.


دکتر احمد غنی خسروی در تشریح مقاله خود با عنوان « میرزاعبدالقادر بیدل و انسانگرایی» با اشاره به اینکه در میان مکتب های فلسفی «انسانگرایی» یکی از کهن ترین و پرجاذبه ترین مکتب هاست، اظهار کرد: در سایر مکتب های فلسفی نیز ارزش نقادی بسا مطالب، وابسته به نقش آنها در حل مسایل انسان است . وی ادامه داد: هر چند خاستگاه انسانگرایی را غرب می دانند، ولی در همین غرب، انسانگرایی به مدتی طولانی در قرون وسطی به شدت سرکوب و به فراموشی سپرده شد . بعد از دوره ی طولانی و پس از رنسانس بود که این ارزش مهم دوباره در آنجا احیا شد. استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه هرات با تاکید بر اینکه در تمام مدتی که انسانگرایی در غرب به دست فراموشی سپرده شده بود، این شرقیان به ویژه مسلمانان بودند که با جد و جهد فراوان، انسانگرایی را به ارزشی مهم و جهانی تبدیل کردند، ابراز کرد: غربیان با استفاده از دیدگاه های انسانگرایانه فلاسفه و دانشمندان شرقی به ویژه دانشمندان، فلاسفه و شعرای پرافتخار زبان و ادب ما (فارسی_دری) به جهانی ساختن انسانگرایی کمر همت بستند که امروز غربیان خود را مدیون دانشمندان شرقی، خصوصا نژاد آریایی و مسلمانان می دانند. دکتر غنی خسروی با تاکید بر اینکه امروز در جهان، انسانگرایی به عنوان مکتبی پویا و مستقل با تحرک فراوان به حیات خویش ادامه می دهد، اظهار کرد: انسانگرایی در پی رشد دانش و تکنولوژی با اسامی دیگری چون رادیکالیزم، لیبرالیزم ، اندیویدوالیزم و ... ادامه یافته و در دوران معاصر، زیر نام اگزیستانسیالیزم به مثابه یکی از برجسته ترین و پرنفوذترین مکتب های فلسفی غرب شناخته شده است. وی افزود: در شرق به ویژه خراسان بزرگ وهندوستان نیز بودند دانشی فرزانگانی که افزون برسهم خود در بیداری اروپایی در خواب رفتهٔ قرون میانه ای مسیحی (529 -1453 م) در تحقق آرمانهای رنسانس این چاشنی زمینه ساز انسانگرایی را به گونه ها و درجات متفاوت، مغز، قلم و قدم سودند، و نیز بودند وارسته مردانی چون فردوسی طوسی، مولوی بلخی، سعدی شیرازی، حافظ شیرازی، مولانا عبدالرحمن جامی، بیدل دهلوی و دهها تن دیگر که در رویکرد به انسان او را از مغاک خاکی به لایتناهی های خدایی، آنچه اندر وهم ناید، در می کشند. استاد دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه هرات با اشاره به اینکه یکی از این بزرگ مردان ادب و فرهنگ فارسی_دری میرزاعبدالقادربیدل دهلوی عظیم آبادی است، بیان کرد: بیدل شاعر و سخن سرایی نامدار است که با دادن درس انسانیت و آدمیت به ما آموخت که چگونه باید زیست و چگونه باید به دیگران احترام گذاشت. بزرگ انسانی که با غرور و شخصیت بی مانندش الگو و نمونه ای از انسانیت و انسان، به معنی واقعی به حساب می آید. دکتر غنی خسروی گفت: در مقاله خود سعی کردم به گونه ای مشخص به انسانگرایی و انسان شناختی از دیدگاه این انسان وارسته و بی نیاز از ظواهر دنیوی بپردازم. دانشمرد جسور و آزاداندیشی که در جهت اصالت انسان و ترویج آن، افزون بر استفاده از زمینه های هموار، از کمین ها و کمان های زمانی و آسمانی در زمانی ناهموار به خاطر انسان و انسانیت از آن بهره برد و با استفاده از مکتب انسانگرایی، انقلاب فکری_فلسفی عظیمی را در فرهنگ و ادب ما به وجود آورد و چون سایر شاعران و اندیشمندان هنجارشکن و آزاداندیش، در مسیر راهی که آگاهانه انتخابش کرده بود و هدفی که ره توشه اش را خود آفریده بود، ایثار و بذل همت فراوان کرد. وی با بیان اینکه بیدل دهلوی در انسانگرایی ویژه خود، نه تن‌ها خدا را برای انسان امروز و فردا در صدر همه ارزشها قرار می دهد، بلکه بر پایه نکاتی که از قصه خلقت آدم در قرآن مجید کشف کرده، انسان آگاه، آزاد و آفریننده را، خلیفه خدا در روی زمین و صاحب اسرار او می شناسد، تصریح کرد: با آنکه برخی از ارزش فلسفی انسان گرایی یونان باستان چون آگاهی، آزادی وآفرینندگی را به مثابه ابعاد و مشخصات انسان می پذیرد، به این باور نیز است که پاره ای از رویکردهای انسانگرایی یونان باستان همراه با جبر و جمود و برخی توام با پوچگرایی اند. استاد دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه هرات در پایان خاطرنشان کرد: انسان شناختی بیدل بار اصلی مضمون مقاله بنده را بر دوش می کشد. تقریبا همه ی ابیاتی که زیر نام انسان در دیوان بیدل آمده را یکایک درج کردم تا دید کلی تری از دیدگاه بیدل در مورد انسان و انسانیت داشته باشیم.





نظرات کاربران
تاييديه : تشخيص عامل غير انساني
توجه : نظر شما پس از تایید مدیر سایت در سایت نمایش داده می شود !